سلام
عرض ادب، احترام و فروتنی دارم خدمت همه عزیزانی که در این وبلاگ همراه بنده هستند. کسانی که پیشترها بنده رو میشناسند، میدونند که من وبلاگنویس و طراح مذهبی بودم و سالها پیش بصورت فعال در شبکه بلاگفا بودم و روزگار میگذارندم ❤
و باید بگویم که چه دوستهای خوبی که پیدا نکردم
و چه روزها و خاطرات دلنشینی را که نگذراندم
اما اکنون باید بگویم که پس از سالها دوری از این فضا و حال و هوا، ناگزیر راهی رو جز اینجا پیدا نکردم! در دنیایی که کتاب و موسیقی و شعر و هنر ارزشی نداره و ملاکها در مجاز هست و تغییر کرده، دلچرکینتر از همیشه باید ساخت و تحمل کرد و به رو نیاورد! و به نظرم باید گهگاهی رو به عزلتنشینی و ذکر و آرامش و قلم و نوشتن پرداخت! که بلکه بتوانیم ذرهای بکاهیم از این رخوت و خستگیِ نشئات گرفته از گردش روزگار! روزگاری که بد ناجوانمرد بود و هست و انشاءالله که نخواهد بود♂️
جا دارد که یادی کنم از همکاران و دوستان قدیمی. نویسندگان وبلاگهای: کشکول جوان، نیمهسیبسقراطی، کاغذهای خطخطی، فیروزهای و باقی عزیزانی که در کلوب و هادینت و هیات مجازی پیروان امام زمان(عج) همراه و در خدمتشون بودم یادی کنم و بگم سخت دلتنگتان هستم.
آمدهام که انشاءالله باشم.
والسلام علی من اتبع الهدی
مهدی حیدری
نیمه شبی بارانی
۷ اسفندماه ۱۳۹۸ - ۰۱:۵۲ بامداد
پن: پیج قبلی اینستا هم بخاطر نقض قوانین مسدود شد!
از بیان جزئیات معذورم که باز هم مسدود نشود♂️
علامت آنکه حق او را دوست دارد
آن است که سه خصلت بدو دهد:
سخاوتی چون سخاوت دریا .
شفقتی چون شفقت آفتاب .
تواضعی چون تواضع زمین .
#بایزید_بسطامی
پ.ن: این دو سه روز، روزهای عجیب و نابی بود! به لطف این خود قرنطینگیِ دلگیر و اخبار دلسرد کنندهی این روزها، سری زدم به کتابهایی که دوسشون داشتمو دوباره خوندمشون، اوناییم که خرید کرده بودم و فقط خاک میخوردن رو هم یه نگایی کردم
و اممممااا فکری به سرم زد و دوستان قدیمیِ خودم رو توی دنیای مجازی پیدا کردم. رفقای خیلی عزیزی که بعضیاشون در حال حاضر دیگه همشهری هم نیستن! و مجازی دیدار میکنیم همو
توفیق اجباریِ این روزها، باعث شد توی اون گروه مجازی که ایجاد کردم، همهی خاطرات ریز و درشت رو باهم مرور کنیم. باز هم غشغش خندیدیم و گهگاهی هم اشک ریختیم، البته مجازی و دور از هم! تونستیم بازم عکسهای قدیمیمون رو ببینیم و خاطراتمون رو تازهتر کنیم، خاطراتی که بعضیشون قدمت ۲۰ ساله دارن (انگار همین دیروز بود. سال ۱۳۷۸-۱۳۷۹)
چقدر خدا رو شاکرم از این بابت. بازم میتونیم قراری چیزی بذاریم و باهم باشیم، پشت هم باشیم و باهم پیش بریم و توی دردها و مشکلاتمون به هم کمک کنیم
️ باید قدر تکتک لحظات زندگی و باهم بودنامون رو بدونیم، و یادمون باشه که: عمر گران میگذرد، "خواهی نخواهی ."
#خاطرات #کودکی #زندگی #این_روزها #کرونا (!) #قرنطینه #خودقرنطینگی
#با_هم_کرونا_را_شکست_میدهیم
درباره این سایت